خدا
دل من غصه چرا؟!
آسمان را بنگر
که هنوز بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم و آبی و پر از مهر، به ما می خندد!
دل من غصه چرا؟!
دل به غم دادن، از یأس ها سخن گفتن
کار آن هایی نیست که خدا را دارند
غم و اندوه،
اگر هم روزی، مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات،
از لب پنجره ی عشق،
زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا،
چتر شادی واکن
و بگو با دل خود،
که خدا هست، خدا هست
آسمان را بنگر
که هنوز بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم و آبی و پر از مهر، به ما می خندد!
دل من غصه چرا؟!
دل به غم دادن، از یأس ها سخن گفتن
کار آن هایی نیست که خدا را دارند
غم و اندوه،
اگر هم روزی، مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات،
از لب پنجره ی عشق،
زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا،
چتر شادی واکن
و بگو با دل خود،
که خدا هست، خدا هست
+ نوشته شده در دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۱ ساعت 12:42 توسط
|